گاهی اوقات ممکن است انسان ها بسته به شرایط زندگی خود و عواملی، نا امید شده و به احساسات ناخوش و پریشان حالی دچار گردند. این مقاله برای این دسته از افراد که با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و کسانی که فکر می کنند دچار افسردگی شده اند مناسب می باشد.
در ادامه به توضیح احساسات در دوران افسردگی، چه از نظر جسمی و چه ذهنی خواهیم پرداخت.
چه تفاوتی میان افسردگی و احساس بدبختی است؟
می توان گفت همه انسان ها در برهه ای از زمان زندگی خود دچار احساس کلافگی یا بدبختی شده اند که علت خاصی دارد.
این احساسات در زندگی روزمره فرد، اختلالی به وجود نمی آورد و اصولا مدت زمان آن بیش تر از یک یا دو هفته نخواهد بود.
اگر این گونه احساسات ادامه دار باشند به طوری که هفته ها و ماه ها به طول بی انجامد و یا به قدری شدت پیدا کند که بر تمامی جنبه های زندگی شخص اثر بگذارد، ممکن است به افسردگی تبدیل شده و فرد به کمک نیاز داشته باشد.
نشانه های افسردگی چیست؟
سطوح مختلفی از افسردگی وجود دارد که افراد، آن ها را تجربه می کنند. افسردگی گاه می تواند ملایم باشد، گاهی متوسط و در بعضی موارد شدید باشد.
قابل ذکر است که تجربه ای که افراد ممکن است از افسردگی تجربه کنند، تحت تاثیر پیشینه فرهنگی و ارزش های شخصی، باور ها و زبان آن ها باشد.
نشانه های افسردگی شامل موارد زیر می باشد:
از نظر ذهنی
- داشتن احساساتی مثل بدبختی، بی حالی و افسردگی، که این ها به خودی خود ازبین نرفته و در بعضی زمان های روز خصوصا اول صبح بیش تر و بد تر می باشد.
- لذت نبردن از هیچ چیز
- ازبین رفتن شور و اشتیاق برای دیدار با افراد و ارتباط با دوستان
- عدم تمرکز درست و به نظر آمدن سختی در تصمیم گیری ها
- از دست دادن اعتماد به نفس خود
- احساس گناه داشتن و بی ارزش بودن.
- بدبین شدن.
- از دست دادن امید به زندگی و گاها فکر کردن به خودکشی
از نظر جسمانی
- بی قرار بودن، عصبی و آشفتگی
- انرژی نداشتن و احساس خستگی بیش از حد
- بیش از اندازه خوابیدن و یا دچار شدن به بی خوابی
- بیدار شدن در ساعات اول صبح و یا بیدار بودن در طول شب
- سردرد یا شکم درد داشتن.
- از دست دادن علاقه به رابطه جنسی
- از دست دادن اشتها و کاهش وزن یا پرخوری بی دلیل و افزایش وزن
ممکن است افراد دیگر، این علایم را در اشخاصی که به افسردگی دچار شده اند را ببینند:
- نداشتن توانایی در تمرکز کردن یا اشتباه در کار
- ساکت و منزوی بودن به طرز عجیب و یا دوری کردن از برخورد با دیگران
- نگران بودن بیش از حد عادی
- تحریک پذیری بیش از اندازه
- خواب زیاد از حد یا کم خوابی
- شکایت کردن از مشکلات مبهم جسمانی
- عدم رسیدگی و مراقبت از خود مثل داشتن مو یا لباس های کثیف
- توجه نداشتن به نظافت و بهداشت خانه، آشپزی نکردن و …
در بسیاری از مواقع هم هست که اشخاص همه موارد نام برده شده را نداشته باشند، مثلا ممکن است فردی فقط علایم جسمی را دارا باشد. برخی از افراد ممکن است فکر کنند که به دلیل خستگی شدید یا مشکلات خواب، تنها از لحاظ جسمی به بیماری ای مبتلا شده اند اما باید دانست بعضی مواقع این ها می توانند نشانه های اولیه افسردگی باشند.
گاهی اوقات ممکن است فرد متوجه نشود که افسرده است به خصوص اگر به تدیج دچار آن شده باشد. بعضی وقت ها اشخاص در برابر مشکلاتی که دارند تقلا می کنند و خود را به خاطر تنبلی یا بی ارادگی ای که دارند سرزنش می نمایند.
در برخی موقع ها نیاز است که یک دوست یا پارتنر، شخص را از مشکلی که دارد آگاه سازد و او را به سوی کمک گرفتن، سوق دهد.
اگر کسی خود یا اطرافیانش متوجه موارد زیر شدند، احتمالا فرد نیاز کمک خواهد داشت.
- حس افسردگی شخص، کار علاقه و احساساتش، نسبت به خانواده و دوستانش تحت تاثیر واقع شده است.
- حس افسردگی بهبود نیافته است و ادامه دارد.
- شخص این حس را دارد که زندگی کردن ارزش ندارد و یا دیگران در نبود او زندگی بهتری خواهند داشت.
عوامل موثر بر افسردگی
افسردگی را نباید نشانه ای از ضعف خود دانست. این مشکل ممکن است برای مصمم ترین و موفق ترین افراد هم پیش بیاید حتی هستند افراد مشهور، ورزشکاران و سلبریتی هایی که به افسرگی دچار شده و یا آن را تجربه کرده اند.
گاهی اوقات دلیل مشخصی برای دچار شدن به افسردگی وجود ندارد و حتی ممکن است بی دلیل این اتفاق بی افتد. برخی مواقع افسردگی از دلسردی، درماندگی یا از دست دادن. شخص یا چیزی مهم که ارزش داشتند، سرچشمه می گیرد.
اغلب بیش تر از یک دلیل هست که فرد را به افسرگی می رساند و این دلایل برای هر شخصی متفاوت خواهد بود.
از جمله دلایلی که رایج هستند عبارت اند از:
- رویداد های زندگی یا وضعیت شخصی
- سلامت جسمانی
- ضربه روحی در کودکی
- استفاده یا اعتیاد به الکل و مواد مخدر
- عوامل ژنتیکی
آیا افسردگی بر اساس جنسیت و گرایش جنسی متفاوت است؟
آقایانی که دوره ی افسردگی را سپری می کنند، بیش تر مواقع از احساسات خود حرفی نمی زنند یا بروز نمی دهند به همین سبب احتمال بسیار کمی دارد که برای مشکل خود، درخواست کمک کنند. آن ها افسردگی را به شیوه های دیگری نشان و بروز می دهند همانند خشم ناگهانی و پرخاشگری، افزایش از دست دادن کنترل، ریسک پذیری زیاد، مصرف الکل یا مواد مخدر جهت تحمل کردن مشکلات خود و به همین دلیل است که احتمال مرگ در مردان، توسط خودکشی بیش تر از زنان می باشد.
می شود گفت که ۱۲ درصد زنان باردار در این بازه زمانی دچار افسردگی شده و ۱۵ تا ۲۰ درصد زنان هم، در اولین سال تولد کودک خود، از افسردگی رنج می برند.
افرادی که تراجنسیتی هستند یعنی هویت جنسی آن ها با جنسیت انتسابی خود در زمان تولد متفاوت است، نسبت به افرادی که هویت جنسیتی آن ها با جنسیت انتسابیشان برابر است، دارای درجه بیش تری از اضطراب و افسردگی هستند.
اشخاصی هم که غیر باینری یا هویت جنسی خود را منحصرا مرد یا زن نمی دانند، احتمال دارد که از درجه بالایی از افسردگی یا اضطراب برخوردار باشند.
افرادی هم که هم جنسگرا یا دو جنسگرا هستند، نسبت به اشخاصی که دگر جنس گرا می باشند احتمال بیش تری دارد که به مشکلات سلامت روان مثل افسردگی مبتلا شوند و همین طور بیش تر اقدام به خودکشی یا آسیب رساندن به خود می نمایند.
سخن آخر
مبتلا شدن به افسردگی در افراد، دلیلی بر خجالت کشیدن نیست و گاها انسان ها در برخورد با مشکلاتی که در زندگیشان به وجود می آید و شرایطی که دارند ممکن است به آن دچار شوند.
بهترین کار در زمان آگاهی از این مشکل خود یا اطرافیان، کمک خواستن است که می تواند صحبت با یک فرد می باشد که بهتر است مشاور یا متخصصی که راهکار هایی عالی بدهد باشد.
با کمک گرفتن می توان از این راه سخت و دشوار به راحتی گذر کرده و قبل از به وجود آمدن مشکلات بسیار، از افسردگی رهایی یافت.